دلنوشته

ساخت وبلاگ

سخته پر از حرف باشی و ناگزیر به سکوت ،سخته لبریر از نگفته ها باشی و ناچار به دم نزدن

سخته مملو از گفتن باشی ولی باید پذیرای نگفتن باشی ، سخته دیدن و ندیدن ، شنیدن و نشنیدن

سخته بپذیری هر آنچه را نمی پذیری ، سخته با هزار درد لبخند بزنی

سخته پر از رفتن باشی ولی ناچاری به ماندن

آهای اهالی شهر،باشما حرف میزنم ، شما که مسئولیتی داری، صدای مرا می شنوید!

شمایی که گوش هایتان پراست از صدای تمجیدها ،تکریم ها ، به به ، مرحبا و آفرین هاست ،شما که ادعا می کنید می توانید درک کنید اما....

من یک معلولم ، کسی که خیلی وقت ها از کنار بدون توجه می گذرید و گاهی هم با نگاه ترحم آمیزتان آتش به جانم می زنید.

روز 12 آذر برای شما آشناست ، روز گرامی داشت معلولین ، روز مراسم تجلیل از معلولان ؟ تجلیل از چه دردی از معلولان؟ برای تجلیل از کدام مشکل حل نشده ی معلولان؟

مراسمی که حضور در آن مساوی بو با گذشتن از پله هایی سخت!

این مراسم برای گرامی داشت چه بود؟

مراسم برای تجلیل از اهمال کاری و سهل انگاری شما عزیزان است؟

راستی چه جوابی برای یک معلول دارید؟

برای تجلیل از چه و که بود؟

این روز واقعا برای تجلیل از شما بود نه ما؟

این روز گرامی داشت کارهایی بود که شما می توانستید در طول یک سال برای معلولین انجام بدهید اما....

درد ما معلولان با این جشن ها و این مراسم ها دوا نمی شود.

با شما حرف میزنم درد ما با پشتیبانی ، با همکاری شما ، با تلاش صادقانه ی شما مسئولین برای حل مشکلات ما دوا می شود.

برای ما معلولان شهر باهمه ی امکاناتش خارج از محدوده ی سرویس می باشد ،و دسترسی به آن امکان پذیر نمی باشد!

من معلولی با کوهی از صبر و بردباری ام ولی دیگر توانی برایم نمانده ، خسته شدم! خسته شدم!

از این طرز حرف زدن هم خسته شدم وقتی کسی صدای مرا نمی شنود.........................

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر ماندند.

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری شدند.

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داریم افتاد.

به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند. به خاطر حرف هایی که گفته نشد.

وبه خاطر احساسی که نادیده گرفته شد......

یک دقیقه سکوت ........؟

دیوار بلند تنهایی...
ما را در سایت دیوار بلند تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoud136412 بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 12 دی 1401 ساعت: 12:03